چالش‌های پیش روی روزنامه‌نگار امروز چیست؟

مدرسه روزنامه‌نگاری میدپوینت 1402/05/16

چالش‌های پیش روی روزنامه‌نگار چیست؟

در یک دنیای ایده‌آل شاید رسانه تمام‌عیار حرفه‌ای چنین حال‌و‌هوایی داشته باشد: کاملا بی‌طرف باشد، منصف باشد، دقیق باشد و خلاقانه و سرزنده تمام ابعاد یک رویداد را پوشش بدهد. رسانه‌ای که منابع مالی‌اش با منافع مخاطبانش در تضاد نباشد و با نیروی انسانی و منابع مالی کافی بتواند ته و توی تمام رویدادهای مورد توجه مخاطبانش را در بیاورد. همچنین آنقدر قدرتمند باشد که هیچ هسته قدرتی نتواند روی تصمیم‌های خبری تیم سردبیران رسانه تاثیر بگذارد. اما خب ما در یک دنیای ایده‌آل زندگی نمی‌کنیم.

در نتیجه، تقریبا رسانه‌ای نیست که مخاطبانش تمام و کمال از آن راضی باشند و البته هستند رسانه‌هایی که طیف وسیعی از مخاطبانشان از آنها ناراضی هستند. 

کسب درآمد برای بقا

روزنامه‌نگاری از همان آغاز با چالش کسب درآمد مواجه بود؛ برای کسب درآمد دو راه سنتی پیش روی رسانه‌ها بود: یکی جذب آگهی تبلیغاتی و دیگری فروش آبونمان و توزیع رسانه در دکه‌های روزنامه‌فروشی.

تا آنجا که به جذب آگهی مربوط می‌شود، بگومگویی همیشگی بین آگهی‌دهندگان و رسانه‌ها وجود داشته است. در واقع، کسی که به رسانه‌ای آگهی می‌دهد و بابت آگهی‌اش پول می‌پردازد خوشش نمی‌آید که آن رسانه بدش را هم بگوید. 

برای مثال فرض کنید که شما رئيس شرکت فولکس‌واگن هستید و خبری را با این مضمون در روزنامه‌ای می‌خوانید: «فولکس‌واگن می‌خواسته سر مقام‌های کنترل میزان آلودگی خودروها در آمریکا را کلاه بگذارد. به‌همین‌دلیل موتورهای دیزل را طوری برنامه‌ریزی کرده که مقدار آلودگی‌شان در آزمایش‌ها کم‌تر به‌نظر برسد و استانداردهای آمریکا را به دست بیاورند؛ هرچند که مقدار آلودگی‌شان چهل برابر حد مجاز استانداردهای آمریکا بوده است.»

خب، حالا آیا باز هم حاضرید به روزنامه‌ای که چنین خبری را نوشته و میلیون‌ها دلار به شما ضرر زده، آگهی بدهید؟ آن روزنامه چطور؟ اگر فولکس‌واگن از آگهی‌دهندگان اصلی آن روزنامه ‌بود و درآمد حاصل از آگهی‌هایش بخش مهمی از درآمد کارکنان روزنامه را پوشش می‌داد، آیا آن روزنامه باز هم باید این خبر را کار می‌کرد؟

این تضاد منافع باعث شده تا بعضی از رسانه‌ها کلا قید آگهی را بزنند؛ مثل گاردین که درآمد خود را مدیون کمک‌های مردمی است. در پایان هر خبری که روی صفحه وب‌سایت گاردین بخوانید با متنی روبرو می‌شوید که از خوانندگان خواسته تا با پرداخت دو پوند در ماه از روزنامه حمایت کنند تا میلیون‌ها نفر همچنان بتوانند گاردین را بخوانند.

در بخشی از این متن نوشته شده است، «مثل خیلی‌های دیگر، ما یک صاحب‌امتیاز میلیاردر نداریم، معنایش این است که می‌توانیم بدون ترس حقیقت را دنبال کنیم و در کمال شرافت آن را گزارش کنیم.» در ادامه همین متن آمده است، «کسی سردبیر ما را محدود نمی‌کند یا توجه ما را به چیزی جز آنچه مهم است، معطوف نمی‌کند.»

همچنین، رسانه‌های ملی با بودجه دولتی مثل بی‌بی‌سی در لندن، برای بازار داخلی آگهی نمی‌پذیرند و فقط شبکه‌های جهانی بی‌بی‌سی آگهی پخش می‌کنند. باز هم برای جلوگیری از تضاد منافع و برای راحت شدن خیال مخاطبان اصلی بی‌بی‌سی در داخل بریتانیا آگهی‌دهندگان اجازه ندارند تاثیری روی محتوای خبری بی‌بی‌سی بگذارند.

رسانه‌ها اغلب در اساسنامه خود نوع روابطشان را با آگهی‌دهندگان توضیح می‌دهند؛ شما هم به عنوان یک روزنامه‌نگار خوب است بدانید رسانه‌ای که در آن کار می‌کنید چه نوع ارتباطی با آگهی‌دهندگانش دارد.

روزنامه گاردین چاپ لندن از مخاطبانش درخواست کمک مالی می‌کند

خبر جعلی

خبر جعلی به دسته‌ای از اخبار گفته می‌شود که با عنوان اخبار واقعی به ما عرضه می‌شوند. اگر از وقایع درست و حسابی مطلع نباشیم خیلی راحت ممکن است در دام اخبار جعلی بیفتیم. حتی روزنامه‌نگارها و سردبیران با تجربه ممکن است با دیدن یک عکس گمراه شوند یا یک جمله در توییتر باعث شود تا زمینه ماجرا برایشان تغییر کند.

به عنوان روزنامه‌نگار باید یاد بگیرید چطور مو را از ماست بیرون بکشید و مهمتر از آن چطور راست را از دروغ تشخیص دهید. می‌گویند دروغ جلو جلو می‌رود و حقیقت به دنبالش می‌دود. یعنی وقتی خبری جعلی پخش می‌شود یک جورهایی کار از کار گذشته و دیگر سخت می‌شود آب رفته را به جوی بازگرداند.

با گسترش شبکه‌های اجتماعی اخبار جعلی هم گسترش پیدا کرده است. در واقع، با گسترش شبکه‌های اجتماعی دستیابی به اخبار واقعی یک جورهایی سخت‌تر شده است؛ یا دست‌کم حالا برای این که درست از نادرست را تشخیص دهیم، به ابزارها و مهارت‌های اضافی احتیاج داریم. سیاست‌مدارها این روزها هر چه دلشان بخواهد می‌گویند و برای این که دلِ هوادارانشان را به دست بیاورند، گاه حتی بر باورهای غلط اما رایج آنها صحه می‌گذارند. نتیجه این که در چشم به هم زدنی، مردمی را می‌بینیم که به پای صندوق‌های رای می‌روند و به کسانی رای می‌دهند که سوار بر موج باورهای رایج اما غلط هستند. 

برای همین، در کار روزانه خود باید حسابی دقت به خرج دهید و فقط اخبار دقیق و موثق را گزارش دهید. اما چطور؟ اول از همه خوب است از نیت‌هایی آگاه شویم که پشت خبرهای جعلی است. 

اغلب به این دلایل اخبار جعلی تولید می‌شوند:

  • به کسی آسیب برسانند.
  • منافع خودشان را تامین کنند.
  • جرم‌های خود را بپوشانند
  • شهرت کسی را خدشه‌دار کنند.
  • درآمد کسب کنند.
  • حریفان خود را از صحنه بیرون کنند و چند مورد دیگر...

پس وقتی خبری را می‌خوانیم اولین سوالی که باید از خودمان بپرسیم این است که این خبر منافع چه کسانی را تامین می‌کند و به منافع چه کسانی آسیب می‌رساند؟ بعد می‌توانیم ببینیم منبع خبر چیست. آیا آن شخص یا نهاد یا رسانه‌ها پیش‌تر هم سابقه داشته که طرف شخصی را بگیرند یا بخواهند به شخصی آسیب برساند؟

اگر با همین بررسی اولیه تردید پیدا کردید که خبر واقعیت دارد یا ممکن است بخشی از آن تحریف شده باشد یا این که ناقص باشد و تنها ابعادی از خبر را پوشش دهد که به نفع روایت‌کننده خبر است، بهتر است صبر کنید. منتظر بمانید تا یک منبع معتبر دوم پیدا کنید.

این کاری است که شبکه‌ خبری بی‌بی‌سی سال‌هاست انجام می‌‌دهد. در شبکه خبری بی‌بی‌سی اولین نکته‌ای که به روزنامه‌نگارها یاد می‌دهند این است: تا وقتی دو منبع معتبر ندارند، خبر را منتشر نکنند. مثلا اگر معاون وزیر دفاع اوکراین استعفا داده، اگر خبرگزاری رویترز خبر را منتشر کند، باز بهتر است صبر کنیم تا آسوشیتدپرس هم خبر را منتشر کند و بعد خبر را منتشر کنیم.

چنین محکم‌کاری‌ای باعث شده تا بی‌بی‌سی به عنوان یکی از قابل اعتمادترین شبکه‌های خبری جهان شناخته شود. با این‌حال در عصر رسانه‌های دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی که خبرها با سرعت بیشتری در حرکتند، صبر کردن برای منبع خبری دوم خیلی وقت‌ها باعث می‌شود تا عقب بیفتیم و مخاطبان برای دنبال کردن اخبار به سراغ رقیبان‌مان بروند که خبر را سریع‌تر منتشر می‌کنند.

اگر به صحت خبری که کسب کرده‌اید شک دارید، ارزشش را دارد که عقب بیفتید. همین عقب افتادن‌ها گاهی اوقات باعث می‌شود تا در پایان روز سربلند بیرون بیایید و بقیه خبرگزاری‌ها شرمگین باشند از این که در دام خبر جعلی افتاده‌اند.

این روزها بسیاری از رسانه‌ها منتظر آن منبع معتبر دوم نمی‌مانند. اگر تصمیم گرفتید خبری را با یک منبع کار کنید، شرط کار این است که منبع خبر را حتما منتشر کنید. این طوری دست‌کم اگر خبر اشتباه باشد می‌توانیم گناه را به گردن منبع خبر بیندازید. اما باز تصمیم‌گیری به تجربه شما و شناخت شما از حوزه کاری‌تان بستگی دارد. امن‌ترین راه همان کسب خبر از دو منبع معتبر مستقل است.

اخبار جعلی در انواع و اقسام فرم‌ها ظاهر و پخش می‌شوند:

  • گاه تظاهراتی رخ می‌دهد و عکس یا ویدیويی از تظاهرات در یک شهر دیگر به نام این تظاهرات تازه منتشر می‌شود.
  • گاه شخصی به خاطر منافع خودش خبری را وارونه جلوه می‌دهد و منتشر می‌کند.
  • گاه تکه‌ای از یک ویدیو منتشر می‌شود که رویداد را به طور ناقص منعکس می‌کند.
  • گاه تصویر دست‌کاری می‌شود و مثلا سیاست‌مداری در محیطی نشان داده می‌شود که هیچ‌وقت آنجا نبوده است.
  • گاه یک فایل صوتی چنان دست‌کاری می‌شود که جملاتی را پخش می‌کنند که گوینده هرگز ادا نکرده است.

ما روزنامه‌نگارها باید در همین شرایط هم کارمان را درست انجام دهیم، یعنی تلاش کنیم وجوه مختلف یک خبر را قبل از انتشار بررسی کنیم و به همان قاعده دو منبع معتبر پایبند بمانیم. به این ترتیب اغلب خبر جعلی از بیخ گوش‌مان می‌گذرد و ما را شرمگین و اسیر خود نمی‌کند.

روزنامه‌نگارها این‌روزها باید دائم در حال راستی‌آزمایی اخبار باشند، اما کار آنها به همین جا تمام نمی‌شود.

آنچه کار را سخت‌تر می‌کند این است که در بسیاری از مواقع مردم ترجیح می‌دهند روی عقایدی که دارند پافشاری کنند، حتی اگر آن عقاید اشتباه باشند. برای مثال اگر شخصی معتقد باشد پلیس در جریان تجمع‌ها با مردم بدرفتاری نمی‌کند، می‌گردد و در حساب اجتماعی خود فیلمی منتشر می‌کند که پلیسی در شروع یک تجمع با رفتار محترمانه از مردم می‌خواهد خیابان را ترک کنند؛ مثلا در حالی که در اصل ماجرا پنج دقیقه بعد همان پلیس از باتوم برای متفرق کردن مردم استفاده کرده باشد.

به این کار در زبان انگلیسی می‌گویند: سوگیری تاییدی. در تعریف این عبارت آمده است: «تمایل مردم به استقبال از اطلاعاتی که پشتیبانِ اعتقاداتشان است و پس زدن اطلاعاتی که در تضاد با اعتقاداتشان است.»

اگر مایلید بیشتر درباره علت پافشاری مردم بر دانسته‌های غلطشان بدانید، می‌توانید این مقاله بسیار خواندنی مجله نیویورکر را مرور کنید.

روزنامه‌نگاران و صاحبان قدرت

رسانه‌ها در اجرای ماموریت اصلی خود، یعنی تامین منافع مخاطبان، در بسیاری از رویدادها با صاحبان قدرت رودررو می‌شوند. مثلا در پاییز ۱۴۰۱، در پی مرگ مهسا (ژینا) امینی، بعضی از روزنامه‌نگارها از جمله نیلوفر حامدی، خبرنگار روزنامه شرق و الهه محمدی‌، خبرنگار روزنامه هم‌میهن‌، خبر بازداشت و مرگ مهسا (ژینا) امینی را پوشش دادند. اما هر دو به اتهام دو جرمی که سال‌هاست روزنامه‌نگاران را در ایران تهدید می‌کنند، یعنی «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» بازداشت شدند. 

در پی ناآرامی‌های پایيز ۱۴۰۱، سازمان گزارشگران بدون مرز اعلام کرد تا تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۱، چهل و هشت روزنامه‌نگار در ایران در زندان به سر می‌برده‌اند. به گفته  گزارشگران بدون مرز، پس از چین و میانمار، ایران سومین زندان بزرگ برای روزنامه‌نگاران در جهان است.

توقیف و تعطیلی روزنامه‌ها و همچنین بازداشت روزنامه‌نگارها چند ماه پس از انقلاب اسلامی ایران با تعطیل شدن روزنامه آیندگان شروع شد و دهه‌هاست که ادامه دارد. بعضی سال‌ها فضا برای کار روزنامه‌نگارها کمی بازتر شده است. مثل یکی دو سالِ بعد از روی کار آمدن محمد خاتمی در خرداد ۱۳۷۶. اما هر بار که روزنامه‌نگارها خواسته‌اند یک آیین‌نامه، قانون یا یک فرمان حکومتی را به چالش بکشند، حکومت با مشت آهنین با آنها برخورد کرده است. و هر چه گذشته و نهادهای حکومتی یک‌دست‌تر شده‌اند، پاسخگویی در مقابل روزنامه‌نگارها کم‌تر شده است.

در نتیجه، روزنامه‌نگاری در ایران به راه‌ رفتن روی میدان مین می‌ماند. تجربه روزنامه‌نگارهای قدیمی می‌گوید: «بازداشت و زهر چشم گرفتن از روزنامه‌نگاران آش کشک خاله‌ای است که در ایران هیچ روزنامه‌نگاری را بی‌نصیب نمی‌گذارد.»

اما همه اینها دلیل نمی‌شود که روزنامه‌نگاری نکرد. روزنامه‌نگاری همچنان یکی از مهم‌ترین ابزارهایی است که مردم برای پاسخگو کردن صاحبان قدرت دارند و روزنامه‌نگارها همچنان یکی از مهم‌ترین افرادی هستند که رویدادها را در ایران ثبت می‌کنند.

بسیاری از روزنامه‌نگارها در سال‌های اخیر ایران را ترک کرده‌اند و در خارج از ایران کار خود را ادامه می‌دهند، اگر چه با دسترسی محدودتر به اخبار و اطلاعات و منابع خبری در داخل ایران. همچنین هستند بسیاری از خبرنگارها که داخل ایران مانده‌اند و با استفاده از تجربیاتی که در این سال‌ها آموخته‌اند، کنار میدان‌های مین راه می‌روند.

استفاده از تجربیات روزنامه‌نگاران حرفه‌ای و باسابقه ایران، و همچنین به کار بستن اصول روزنامه‌نگاری مستقل می‌تواند ابزاری را در اختیار روزنامه‌نگارها قرار دهد تا بتوانند بدون کوتاه آمدن در مقابل اصحاب قدرت و بی‌آنکه بی‌جهت امنیت و استقلال کاری خود را به خطر بیندازند، رویدادها را ثبت کنند.

وظیفه ما به عنوان یک روزنامه‌نگار نورتاباندن روی رویدادهاست، اینکه هر خبری را در زمینه خود معنا و تعریف کنیم و به جامعه نشان دهیم که سرچشمه هر اتفاقی کجاست و چه تاثیری روی زندگی آنها دارند.

به عنوان یک روزنامه‌نگار وظیفه داریم با اطلاع‌رسانی به جامعه کمک کنیم تا مشکلات را حل کند و به سمت زندگی بهتر برود. گاه این اطلاع‌رسانی می‌تواند پیدا کردن یک راه‌حل و در اختیار جامعه گذاشتنش باشد و گاه روزنامه‌نگار می‌تواند با رو کردن دست کسانی که آلوده به فساد هستند، به جامعه کمک کند تا فساد را از خود دور کند. 

مهم این است که اجازه ندهیم منافع شخصی ما یا منافع اصحاب قدرت بر منافع جامعه چیره شود.


۱- Confirmation Bias 

دوره‌ها